دور از انتظار است در جهانى كه هيچاش بر هيچاش سازگارى ندارد، بخواهيم آنگونه كه بايد با ما رفتار شود…
بدان،
آن لقب، انگ، رنگ، رسته، دسته و يا هر تقسيم ديگرى كه از جانب تو نيست (كه اگر تو جاى آنهایى كه بدون داشتن هيچ حقى، حق پايمال كردهاند كه نظر بدهند، بودى، تغييرش ميدادى و يا به زبان نمیآوردیاش كه مبادا دلى نشكند) اينک، سلاحى است در دست تو؛ سلاحى كه از ترس اقليتى محدود سرچشمه ميگيرد؛ اقليتي كه به هر راهى، میخواهند جهان را شبيه خودشان کنند…
هر چه برای آنها غير قابل تحمل است را سپر كن، تاج سرت كن و ببين چگونه روزى خواهد رسيد که فارغ از هر قضاوتى، آزادانه زندگي خواهى كرد…
بدرخش و شاد باش، دوست من.
آثار اوریا