نویسنده: مهر
در این مطلب میخواهم درباره مسئله دستشویی عمومی، فضاهای تکجنسیتی و حضور افراد ترنس (نه صرفا زنان ترنس) مواردی را بازگو کنم. یکی از مسائلی که ترفها با بیان آن، باعث تشدید افکار ضدترنس و به طور ویژه ضد زنان ترنس در بین عموم میشوند، مسئله دستشویی و فضاهای عمومی تکجنسیتی مانند رختکن، استخر و… است.
پیش از هر چیزی شاید بهتر باشد با دو استدلال رایج ترفها در این باره آشنا شویم. من یکی را با نام «مسئله خفیف» و دیگری را با نام «مسئله شدید» بیان میکنم. ناگفته نماند که هر دوی این استدلالها یا به اصطلاح خودم، «مسائل» به شکلی موجب تشدید و ترویج ترنسفوبیا و ترنسمیساژنی میشوند، اما یکی از آنها با لحنی کمتر تهاجمی بیان میشود، هر چند هدف غایی همان چیزی است که مورد اشاره قرار گرفت و در ادامه نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
مسئله خفیف: در مسئله خفیف بیان میشود که مشکل، صرف وجود زنان ترنس در دستشویی زنانه یا فضاهای تک جنسیتی زنانه نیست، بلکه احتمال حضور مردهای آزارگر با پوشش منتسب به زنان و جا زدن خود به عنوان زن ترنس است که موجب خطر و افزایش احتمال خشونت جنسی میشود. پس باید زنان ترنس از این فضاها حذف شوند تا از خطر ورود مردهای (سیسجندر) آزارگر جلوگیری شود.
مسئله شدید: برخلاف مورد قبلی که ترفها در ظاهر سعی میکنند تا مشکل اصلی را معطوف خود زنان ترنس نکرده و با لحنی عوام فریبانه این گزاره را بیان کنند که «زن ترنس مورد پذیرش ما به عنوان یک زن است اما…»، در مسئله شدید ترفها وجودیت زنی که ترنس باشد را کاملا زیر سوال برده و بیان میکنند که حتی زن ترنس وجود ندارد و همان مردهای آزارگر در مسئله خفیف (مورد قبلی) در واقع همان زنان ترنس هستند که میخواهند با فریبکاری وارد دستشویی زنانه و فضاهای تک جنسیتی شده و به اعمال خشونت جنسی بپردازند.
سوالی که باید از این ترفها پرسیده شود این است که بر چه اساسی میتوانند ترنس یا سیس بودن زنانی که به دستشویی و فضاهای تک جنسیتی وارد میشوند را تشخیص دهند؟ پاسخ موجود کماکان استوار بر به رسمیت شناختن کلیشههای جنسیتی در رابطه با ظاهر زنان (مثل قد، استخوانبندی و…) است. اما این حدس و گمانها براساس کلیشههای جنسیتی، نه تنها بارها موجب اشتباه و بروز مشکلاتی شده،¹ بلکه مشکل اساسیتری آن، نقض حریم شخصی افراد برای ورود به این مکانها به شنیعترین شیوه ممکن است: بررسی اندام جنسی.
در واقع راهکار نهایی ترفها به این صورت است که اگر توانایی تشخیص ترنس یا سیس بودن زنی که وارد چنین فضاهایی میشود، وجود نداشته باشد، باید با بررسی اندام جنسی به این موضوع پی برد. این کار دقیقا خلاف آنچه است که ترفها در استدلالهای خود، ادعای اهمیت قائل شدن برای آن را دارند؛ یعنی امنیت زنان. به بیان دیگر، ترفها ادعا میکنند که با جلوگیری از ورود زنان ترنس، از خطر وقوع خشونت جنسی پیشگیری میکنند و برای تأکید بر موضع خود، اقدام به انگانگاری زنان ترنس و در نهایت میسجندر کردن آنها میکنند، اما در عمل روش نهایی آنها برای تشخیص ترنس یا سیس بودن زنها، مصداق بارز خشونت جنسی علیه زنها، تعدی به حریم شخصی آنها و برهم زدن امنیت در فضاهای زنانه است. فرض کنید ترفی در دستشویی زنانه به ترنس یا سیس بودن زنی شک کند و تلاش کند با نگاه کردن یا برخورد فیزیکی، اندام او را بررسی کند. نتیجه چیزی جز خشونت جنسی در فضایی که تلاش میشده تا در آنجا خشونت جنسی از بین برده شود، نیست.
به علاوه سوالاتی نیز در رابطه با اجرای چنین راهکارهایی نیز به شرح زیر ایجاد میشود:
نخست آنکه آیا قرار است در مقابل هر دستشویی زنانه و فضاهای تک جنسیتی مامور پلیس یا مامور تشخیص جنسیت قرار داده شود؟ چنین مأموری باید برای تشخیص جنسیت زنهایی که قصد ورود به آن فضا را دارند، اندام جنسی تمام آنها را بررسی کند؟ اگر جواب مثبت باشد، پس به این معنی است که چنین وضعیتی، چیزی جز وضعیت مناسب آزارگری و خشونت جنسی علیه تک تک زنهایی که قصد ورود به دستشویی یا هر فضای تکجنسیتی را دارند نیست، و اگر جواب منفی باشد، پس موجودیت اولیه چنین تشخیصهایی تهی از معنی و صرفا در جهت ملتهب و متشنج کردن این فضاها برای وقوع خشونت علیه هر زنی (سیس یا ترنس) است که مطابق کلیشههای مردسالارانه و پدوفیل² نیست.
همچنین باید به این مسئله نیز اشاره شود که چه کسی قرار است به هر شکلی -حتی جز بررسی اندام جنسی در بدو ورود یا در خود دستشویی و فضاهای تک جنسیتی- نقش مأمور تشخیص ترنس بودن یا نبودن زنها را داشته باشد؟ آیا چنین مسئیولیتی بر عهده زن سیسجندر خواهد بود؟ چگونه میتوان مطمئن شد که آن فرد خود آزارگر جنسی نیست؟
دادههای آماری در رابطه با آزار جنسی از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۱ و از بین مجرمان جنسی، نشان میدهد که زنهای سیسجندر و آزارگر، حدود نیمی از جرائم جنسی خود را علیه خود زنهای سیسجندر انجام داده و حدود یک سوم از جرایم جنسی انجام شده توسط مجرمان زن سیسجندر، با همکاری همدستهای مرد اعمال شده است.³ با این حساب، چه ضمانتی وجود دارد که افراد مسئول تشخیص ترنس بودن یا نبودن زنهایی که وارد دستشویی و فضاهای زنانه میشوند، خود آزارگر جنسی نباشند؟ و سوال مهمتر آنکه با توجه به وضعیت و آمار موجود، چه ضمانتی وجود دارد که هر فرد سیسجندری که وارد فضاهای تکجنسیتی میشود، خود آزارگر جنسی نباشد و یا همچنین با همکاری همدستهای مرد سیسجندر خود، امکان ورود مردهای آزارگر به این فضا را فراهم نکند؟
البته لازم به ذکر است که این موضوع هم بارها توسط ترفها بیان شده که زنان سیسجندر و مردهای ترنس به دلیل اندام جنسی خود «متجاوز کم خطر» هستند، که البته چنین ادعایی به خودی خود، ضمن جنسیتزدگی، مصداق زیر سوال بردن موقعیت تمام بازماندگان خشونت جنسی و تقلیل دادن رنج آنها است، چراکه تکرار همان دیدگاه مسلط بر تعاریف جزایی موجود در قوانین بسیاری از کشورها است که فقط شکلی از تجاوز مشتمل بر دخول در رابطه جنسی سیسهترو را شامل شده و بسیاری دیگر از بازماندگان تجاوز و خشونت جنسی را از امکان پیگرد و دادخواهی محروم میکند؛ تکرار چنین دیدگاهی با شعار «حفاظت از افراد آسیبپذیر در برابر تجاوز / خشونت جنسی» با توجه به این تناقض، آسیبزایی بیشتری هم دارد.
ناگفته نماند که ترفهایی چون پوزی پارکر بارها در حرفها و توییتهای خود این موضوع را بیان کردهاند که میخواهند مردها (سیس جندر) با ورود به فضاهای زنانه، از ورود زنان ترنس جلوگیری کنند که تنها با نگاهی اجمالی به دادههای آماری موجود حول خشونت جنسی، روشن خواهد شد که تمام شرایط شرح داده شده تا پیش از این، تا چه حد خطرناکتر و بغرنجتر خواهد شد.
همچنین باید اشاره کرد که با توجه به اینکه درصد چشمگیری از زنهای ترنس، در روند دریافت خدمات بازتائید جنسیت، اقدام به واژینوپلاستی کردهاند، حتی راهکار بررسی اندامهای جنسی نیز بینتیجه، بیمعنی و صرفا در جهت تشدید خشونت و ناامنی فضا است.
راهکار خودخوانده بعدی ترفها در این باره این است که اگر فردی در هنگام تولد جنسیت زن به وی نسبت داده شده باشد (زنان سیس، یکسری از افراد نانباینری و مردان ترنس) حق ورود به فضای تکجنسیتی زنان را دارد و اگر جنسیت مرد به وی نسبت داده شده باشد (مردان سیس، یکسری از افراد نانباینری و زنان ترنس) حق ورود به چنین فضاهایی را ندارد. در اینجا سوالی که پیش میآید این است که «آیا هر مرد ترنسی حق ورود به این فضاها را دارد؟» و جواب و منطق ترفها به این صورت است که «بله، چون آن فرد مونث / female است، پس اجازه ورود دارد.»
با چنین جوابی دو مسئله اساسی پیش میآید؛ مسئله اول برآمده از اخلاق است که براساس آن میسجندر کردن مردهای ترنس و هویتزدایی آنها بسیار نادرست، تبعیضآمیز و ترنسفوبیک است. اما مسئله دوم در نوع خود جالب است؛ وقتی پاسخ سوال ما مبنی بر حضور مردهای ترنس در فضاهای تکجنسیتی زنانه از جمله دستشویی عمومی مثبت است، پس اجازه ورود مردهای ترنسی که بازتائید جنسیت انجام دادهاند (حتی مردهایی مانند باک آنجل) نیز به این فضاها داده میشود، پس آیا وجود این مردها در فضای زنانه خطرناک یا موجب ناراحتی برای دیگر زنها نیست؟ جواب ترفها جالب است؛ بارها با میسجندر کردن مردهای ترنس، به چنین سوالی جواب منفی دادهاند. با توجه به این جواب پس سوال مهمتری پیش میآید؛ اگر ورود مرد ترنس با ظاهر منتسب به مردان و پس از بازتائید جنسیت به فضاهای تکجنسیتی زنانه، بدون مشکل است، پس بیان «مسئله خفیف» و «مسئله شدید» به چه معنا است؟
در مسئله خفیف ادعا میشود که مشکل، نه زنان ترنس، بلکه مردهای آزارگری هستند که میخواهند خود را شبیه زنان ترنس کرده تا به چنین فضاهایی راه پیدا کنند، خب پس اگر از ورود زنهای ترنس به این دلیل جلوگیری شود ولی ورود مردهای ترنس آزاد باشد، وضعیت برای مردهای آزارگر راحتتر نمیشود؟ چون دیگر حتی لازم نیست که ظاهر منتسب به زنان نداشته باشد و کافی است تا با گواهی جعلی ادعا کند که «مرد ترنس» است و به راحتی وارد چنین فضاهایی شود. پس تا اینجا میتوان نتیجه گرفت که «مسئله خفیف» نیز درست مانند «مسئله شدید» نه برای مبارزه با مردهای آزارگر (که همیشه و همه جا حضور دارند) بلکه برای حذف اجتماعی زنان ترنس و هویتزدایی از مردان ترنس است!
بیان تجربه شخصی:
(مهم تر از تمام این موارد) میتوانم با اتکا بر تجربه و مشاهدات شخصی خودم بیان کنم که شمار چشمگیری از افراد ترنس از هیچ کدام یک از دستشوییهای عمومی استفاده نمیکنند، چون در هر کدام به نحوی در موقعیت آسیبپذیری قرار دارند. این بین بیان و پرداخت به چنین مسائلی از طرف جریان ترفیسم، چیزی نیست جز انگانگاری علیه قشر اقلیتی که تحت خشونت و تبعیض نظاممند قرار دارند و تحریف مسائل اساسیتر حتی در رابطه با دستشویی عمومی با روشی پوپولیستی.
اگر قرار به مبارزه با مردهای آزارگر و در مجموع هر فرد آزارگر فارغ از جنسیت وی باشد، باید علیه فرهنگ تجاوز، پدرسالاری و سلطه مردانگی ایستاد. آزارگر حتی با حذف کامل افراد ترنس از جهان هم کماکان به آزارگری خود ادامه خواهد داد و ورای این، تمرکز بر روشهای پوپولیستی و ترنسمیساژن/ترنسفوبیک جریان ترفیسم، ماحصلی جز تقویت بیش از پیش آزارگرها نخواهد داشت و عدم توجه به ریشههای اساسی وقوع خشونت جنسی، یعنی فرهنگ تجاوز، پدرسالاری و سلطه مردانگی، حتی منجر به ناامن شدن بیش از پیش پیادهروها و خیابانها برای عموم زنها، چه سیس و چه ترنس، خواهد شد.
1. https://www.thepinknews.com/2022/10/31/cis-woman-harassed-transphobe-female-toilet-short-hair/
2.
منظور از پدوفیلیا و مردسالارانه، اشاره به کلیشههایی جنسیتی است که ایدئولوژی ترفیسم با استفاده و دامن زدن به این کلیشهها سعی در شرح و توصیف زنانگی دارد.
طبق چنین کلیشههایی که موجب توجیه پدوفیلیا از سوی مردهای سیس در بستر روابط دگرجنسگرا هنجار میشود، «زنان واقعی» بدنی کوچک، بدون مو، لاغر، با قدی کوتاهتر از مردها، صدای نازک و پوستی روشن دارند. چنین تعریفی در واقع تداعیگر کودکان نابالغ است و تعریفی از زنانگی که مردسالاری بیان کرده و ترفها به آن دامن میزنند ریشه در پدوفیلیا دارد.
متن کامل این مطلب در آینده آماده خواهد شد.
3. https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/25079779/