گفتوگو با زینب پیغمبرزاده
نویسنده: ژاکاو نیک
با وجود خشونتها و تبعیضهایی که از سمت جامعه و حاکمیتِ سیاسیِ مردسالار، علیه زنان* و افراد AFAB – assigned female at birth در ایران اعمال میشود، بررسی اشکال مختلف تبعیض، جهت پیگری و احقاق حقوق آنها اهمیت بسیاری دارد. اما در گفتمانهای جریان اصلی و مرتبط با جنبش زنان*، معمولا به زنان ترنسجندر و افراد نانباینری سافیک (Sapphic)، که بابت جنسیت، هویت جنسیتی و گرایش جنسی، عاطفی تحت تبعیضهای مضاعف قرار دارند، توجه کمتری میشود. از طرف دیگر، در صفحههای +LGBTQ، در شبکههای اجتماعی مانند توئیتر، اینستاگرام و تلگرام حضور افراد سافیک (Sapphic) کمتر به چشم میخورد. عدم پرداخت رسانههای جریان اصلی در گزارشها، برنامهها و پوششهای خبری، در کنار تبعیضها و چالشهای مضاعفی که این افراد در جامعه تجربه میکنند، موجب زیر سایه رفتن هرچه بیشتر افراد سافیک شده و به عادیسازی خشونت علیه آنها در متن جامعه ایران دامن زده است!
اثرات تبعیض مضاعف نه تنها در طی موجِ دومِ فمنیسم، بلکه در موجِ اول هم با توجه به جایگاه زنان آفریقاییتبار در جریان اصلی فمنیسم و درمقایسه با زنان سفیدپوست کاملاً قابل مشاهده است. این مسئله در ارتباط با زنانی که سیسجندر و هتروسکشوال نیستند نیز وجود دارد، و همچنین زنانی* که به واسطه نژاد، تبعیضهای درهمتنیدهای را تجربه میکنند. این درحالی است که جریان اصلی فمنیسم هم کمتر به آنها پرداخته است.
اصطلاح سافیک (Sapphic) واژهای عمومی برای اشاره به زنان* و افراد نانباینری است که گرایش جنسی و یا عاطفی نسبت به زنان* و یا افراد نانباینری دارند. این واژه اشاره به زنان* و افراد نانباینری بایسکشوال، آمنیسکشوال، کوئیر، پنسکشوال، پولیسکشوال و لزبین دارد. به بیان دیگر این واژه به صورت عمومی نمایانگر گرایشهای جنسی / عاطفی زنان* و افراد نانباینری به زنان* و افراد نانباینری است و دامنهای گستردهتر از واژههای لزبین، بایسکشوال و … دارد. در گذشته از معادلهای «Girls Loving Girls» ،«GLG» و «Women Loving Women» یا «WLW» هم برای واژهی سافیک استفاده میشده، که برای پیشگیری از «Nonbinary erasure» یا حذف هویت نانباینری باید از خود واژهی سافیک (Sapphic) استفاده شود. همچنین این واژه بیانگر ارتباط جنسی / عاطفی میان زنان* و یا افراد نانباینری است، که در این مصاحبه مدنظر نیست.
زینب پیغمبرزاده، کوئیر فمنیست، کنشگر و پژوهشگر برابری جنسیتی، از تجربه و مشاهدات خود نسبت به تبعیضهای مضاعف علیه افراد سافیک (Sapphic)، به رنگالری میگوید: «من هم مثل خیلی از افراد دیگری که در آغاز تولد، جنسیت زن به آنها نسبت داده شده، در خانواده، مدرسه و جامعه در معرض محدودیتها و تبعیضهای متعددی مثل حجاب اجباری، محدودیت در دسترسی به فضای شهری و مواجهه با آزارهای جنسی قرار گرفتهام. این تبعیضها در فرآیند خودشناسی و پذیرش خود، رابطه با اجتماع کوئیر، پیدا کردن شریک جنسی و استقلال من از خانواده تاثیرگذار بودهاند. علاوه بر این، من به عنوان یک فرد غیرتکجنسگرا با هویت جنسیتی سیال بین جنسیت زن و جنسیت غیردوگانه، در جمعهای مختلف همواره این حس را داشتهام که از نظر گرایش جنسی و هویت جنسیتی به اندازه کافی کوئیر دیده نمیشوم و بنابراین مورد پذیرش قرار نمیگیرم.»
زینب پیغمبرزاده، در رابطه با تاثیرات محدودیتها و تبعیضهای مضاعف در مسیر فعالیتهای خود به عنوان یک کوئیر فمنیست، کنشگر و پژوهشگر اضافه میکند، «من به دلیل بزرگ شدن در محیط بستهی شهر قم، و عدم دسترسی به اینترنت و ماهواره در دههی ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ با وجود اینکه از تمایلات جنسی و عاطفیام آگاه بودم اما واژهای برای صحبت در مورد آن نداشتم. از سال ۱۳۸۲ که وارد دانشگاه تهران شدم، شروع به اعتراض به محدودیتهایی کردم که دختران دانشجو بخصوص در خوابگاه دانشجویی با آنها رو به رو بودند.
از سال ۱۳۸۵ شروع به فعالیت در جنبش زنان کردم. در فضای دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران، و در جنبش زنان با بحثهای مرتبط با گرایش جنسی بیشتر آشنا شدم، اما در فضای بستهی دههی ۸۰ در شرایطی که به دلیل فعالیتهای فمینیستی و دانشجویی، تحت فشارهایی مثل تعلیق از دانشگاه و بازداشت بودم، در کنار کار و تحصیل، امکانی برای تمرکز روی موضوع گرایش جنسی و هویت جنسیتیام برایم باقی نمانده بود. بعد از خروج از ایران در سال ۱۳۹۰، به تدریج این فرصت را پیدا کردم که هم در مورد گرایش جنسی و بعدها هویت جنسیتیام به صورت عمومیتری صحبت و هم در این زمینه فعالیت کنم. در طول این سالها همیشه سعی کردم در حوزههایی که امکان فعالیت در مورد آنها را در ایران نداشتم مثل آموزش سکشوالیته به صورتی که شامل همهی هویتهای جنسیتی و همهی گرایشهای جنسی باشد، فعالیت کنم.»
این کنشگر با اشاره به اینکه فعالین جنبش زنان در سالهای اخیر، در داخل و خارج از ایران با گرایشهای جنسی متنوعی بودهاند گفت: «وجود فشارهای حکومت و عدم پذیرش جامعه، باعث شده کمتر در مورد سکشوالیته حتی سکشوالیته دگرجنسگراهنجار به صورت عمومی موضع گیری شود و فعالین به همدیگر توصیه میکنند که در این مورد سکوت کنند». او همچنان میگوید که شخصاً در خیلی از جمعهای خصوصیِ فمینیستی در ایران، نگاه منفی به گرایش همجنس را مشاهده نکرده و در کتابهایی هم که توسط فعالین فمینیست داخل ایران به صورت قانونی ترجمه و منتشر شده، تاجایی که سانسور اجازه داده، به موضوعاتی همچون لزبین فمنیسم پرداخته شده است.
زینب پیغمبرزاده با اشاره به عدم حضور سایر افراد سافیک در مباحث فمینیستی و جنبش زنانِ* ایران گفت: «در ایران هم مثل سایر جوامع به افراد غیرتکجنسگرا و افرادی که میل جنسی و یا عاطفی ندارند، یا میل جنسی و یا عاطفی کمتری دارند کمتر از افراد همجنسگرا پرداخته شده است. هرچند در این مورد هم در سالهای اخیر تلاش بیشتری صورت گرفته است.»
ما در گفتمانهای فمینیستی ایران، اغلب شاهد نگاه ذاتگرایانه به مقوله جنسیت هستیم که چنین رویکردهای ذاتگرایانه موجب حذف و یا به حاشیه رفتن حقوق افراد ترنسجندر و در مجموع «Gender Nonconforming» شده است. بخشی از این رویکردها آنگونه که زینب پیغمبرزاده به آن اشاره میکند، مربوط به محدودیت اطلاعات کنشگران فمینیستِ ایرانی در این حوزه و موضوع تنوعهای جنسیتی است. او میگوید: «این نگاه در داخل ایران، تا حدی ناشی از محدودیتهای دسترسی به منابع جدید و دید ذاتگرایانهی منابع قدیمی ترجمه شدهای است که در ایران به صورت قانونی امکان انتشار پیدا میکنند. آشنایی بیشتر فارسیزبانان با زبانهایی مثل انگلیسی و دسترسی گستردهتر به اینترنت میتواند به تغییر این نگاه کمک کند.» او همچنین معتقد است که برخی از فعالین فمینیستِ ایرانی به لحاظ نظری، از چارچوبهای رایج و نگاه سیسجندر محور و دگرجنسگراهنجار عبور کردهاند اما با وجود فشارهای حکومتی و تبعیضهای جنسیتی گوناگون و تابوهای اجتماعی، هنوز وارد فعالیتهای عملی نشدهاند.
با نگاهی به جامعهی +LGBTQ ایران، و با توجه به نقش حائز اهمیتی که اینترنت و شبکههای اجتماعی در وضعیت این جامعه ایفا کرده است، میتوان آن را فضایی برای بسط گفتمانهای مرتبط با جامعه و تاثیرگذار بر وضعیت آن بررسی کرد. اما به شکل ویژه از دورهی وبلاگ نویسی تا به امروز، شاهد عدم توازن و امکان دسترسی بین سایر طیفهای این جامعه و به ویژه میان مردان سیسجندر گی و افراد سافیک هستیم. به گفتهی زینب پیغمبرزاده این موضوع میتواند ناشی از این باشد که افرادی که جنسیت زن به آنها نسبت داده شده و افرادی که خودشان را زن هویتیابی میکنند یا در دوگانهی زن و مرد هویتیابی نمیکنند، با مشکلات متعددی روبهرو هستند که کمتر امکان تمرکز روی موضوعاتی مثل گرایش جنسی و تنوعِ هویتهای جنسیتی را دارند و به دلیل رواج خشونتهای جنسیتی، احساس امنیت کمتری هم در این فضاها احساس میکنند، و در ابتدای فعالیت فارسی زبانان در شبکههای اجتماعی هم دسترسی کمتری به این فضاها داشتهاند. وی همچنین بیان میکند: «زمانی که تعدادی از مردان سیسجندر گی، معمولاً با اسامی مستعار شروع به وبلاگ نویسی کرده بودند، زنان همجنسگرا و دوجنسگرای زیادی در سازمانها، نشریات و کمپینهای فمینیستی فعال بودند و افرادی که با اسم خودشان در داخل ایران فعالیت میکردند، به دلیل فعالیتهایشان تحت فشارهای امنیتی بودند و کمتر میتوانستند به موضوع گرایش جنسی بپردازند.»
مسئلهای که معمولاً در بررسی تبعیضهای مضاعف در جامعه +LGBTQ نادیده گرفته میشود، تفاوت جایگاه خود افراد این جامعه در سلسله مراتب قدرت است که تحت تاثیر پارامترهای مختلف قرار دارد. پیغمبرزاده با تکیه بر تجربیات خود اذعان دارد که تبعیضهای تقاطعی دیگری مثل طبقه، فرهنگ خانواده، شهر یا روستای محل زندگی، قومیت، تواناییهای جسمی و ذهنی، فرصتهای یادگیری زبانهایی مثل زبان انگلیسی و در نتیجه دسترسی به منابع بهروز میتواند بر تجربه این افراد، و حضور آنها در فضاهای مختلف تاثیرگذار باشد.
این کنشگر عدم توازن و ایجاد سلسه مراتب قدرت که موجب آنتاگونیسم و جدال میان روابط درون جامعه +LGBTQ میشود را حاصل نگاه مردسالارانه در ایران میداند که امکان گفتگو را محدود کرده است. اما او معتقد است که در سالهای اخیر، فضای مجازی کمک کرده که اقشار مختلف این جامعه، شناخت بیشتری از هم پیدا کنند و بیشتر از گذشته برای همبستگی و حمایت متقابل تلاش کنند.
او همچنین امیدوار است که گسترش دسترسی به اطلاعات بهروز، به اقشار مختلف جامعه کمک میکند تا بیش از قبل به تنوع گرایشهای جنسی و هویتهای جنسیتی احترام بگذارند.
در پایان این گفتوگو زینب پیغمبر زاده، کوئیر فمنیست، پژوهشگر و کنشگر برابری جنسیتی، نزدیکی هرچه بیشتر جنبش زنان* در خارج از ایران، به جنبش +LGBTQ و درک عمیقتر از تبعیضهای جنسیتی را راهی برای رهایی و پیشبرد حقوق زنان* و افراد سافیک میداند.
در آخر میتوان گفت، با توجه به محدودیتهای جنبش زنان* در داخل ایران، نقش تشکلات و به ویژه فعالین زنان* ایران در خارج از کشور جهت فراگیر کردن جریان فمینیسم برای عموم از جمله زنان ترنسجندر و افراد نانباینریِ سافیک اهمیت بسیاری دارد. از سوی دیگر الزام پذیرش احترام متقابل به تفاوت جایگاه افراد +LGBTQ، در سلسله مراتب قدرت و مقابله با سویههای مردسالاری در جریانات مرتبط با این جامعه، کمک بزرگی به پیشبرد مطالبات ما برای نزدیک شدن به حقوق شهروندی اعضای این جامعه است.