موزهی ناتمام
«میدانی که از سوراخ کلید نگاهات میکنند.
دستت بیاختیار در را قفل کرده؛ بر پایهی قانونی که تنت هنوز از آن فرمان میبرد.
اما تو در ذهنت؛ پردهها را رها کردهای که باز بمانند. لختیِ اتاق برای چشمِ نفرهای سوم؛ دیگر برایت مهم نیست؛ نفر سوم دیگر جایگاهی ندارد در ذهن تو.»
.
از رمان «پیرهن رنگرزان»
جانان میرزاده
نشر گیلگمیشان ۲۰۰۹
.
آکرلیک روی مقوا – نیما نیا