مقدمه: در مطلب زیر نویسنده – که نمیخواهد نام او فاش شود- خلاصهای از پژوهشی حول جانبداری و تفکرات تبعیضآمیز افراد استریت نسبت به افراد ایس (ace) را نوشته است.
در مقالهای به قلم بلا دپائولو که لینک آن در زیر قرار داده شده، نکات جالبی در رابطه با جانبداریهای افراد استریت نسبت به افراد آسکشوال مطرح شده است. در ادامه سعی کردم به بخشهای مهم آن بپردازم.
در دو پژوهش که یکی روی دانشجویان و دیگری روی افراد یک جوامع متنوعتر توسط «مکانیس» و «هادسن» انجام شده، از افراد استریت درخواست شد که طی مجموعه سوالاتی نظراتشان را راجع به افراد آسکشوال، هوموسکشوال و بایسکشوال بیان کنند. تعریف هر کدام از این گرایشها نیز از پیش به آنها داده شده بود. هدف پژوهش این بود که بررسی کنند که آیا افراد آسکشوال هم مورد تبعیض قرار میگیرند یا نه؟ معیارهای مختلفی برای تعریف تبعیض در این تحقیق سنجیده شد، مثلاً قضاوت کلی، تلاش برای دوری از افراد ایس (ace/مخفف آسکشوال) و حتی تلاش برای جرمانگاری آنها.
در یک مرحله، به افراد یک دماسنج عقربهای داده شد که یک طرف دماهای بالا و گرم بود و طرف دیگر پایین و سرد و از آنها خواسته شد که بر روی دماسنج نشان دهند که نسبت به هر گروه (هتروسکشوال/هوموسکشوال/بایسکشوال/آسکشوال) چه احساسی دارند. نتیجه این شد که بیشتر افراد، گروه هتروسکشوال را گرمترین درجه و آسکشوال را سردترین نشان دادند. افراد گی و بای هم بین این دو بودند.
شاید این به نظر بسیار شدید بیاید، اما بنا به نتیجه پژوهشهای مختلفی مانند این، افراد آسکشوال در دید بقیه (به خصوص افراد سیس-هت) کمتر «انسان» فرض میشوند و این نقطه شروع بسیاری از تبعیضها است.
یکی از دلایلی که برای این دیدگاه فرض شده، چیزی هست که در دنیای مدرن عملاً یک اصل محسوب میشه: «میل جنسی بخشی جداناپذیر از انسان است».
این اصل به انسانها اجازه میدهد هر نوع گرایش جنسی اعم از هوموسکشوال، بایسکشوال، پنسکشوال و … داشته باشند، اما حتماً باید «میل» جنسی داشته باشند!
در یک مرحلهی دیگر، مکانیس و هادسن از افراد خواستند تا به هر گروه در یک سری ویژگیهایی که خاص انسان محسوب میشوند، امتیاز بدهند. مثلاً تواضع، گستاخی، وسعت اندیشی و خوشبینی. در این آزمایش هم، مشابه آزمایش قبلی، به افراد ace کمترین امتیاز داده شد و به هتروسکشوالها بیشترین! بایسکشوالها و هوموسکشوالها هم به نسبت بالاتر از ایسها قرار گرفتند!
در پرسشی که از افراد خواسته میشد بگویند که چقدر محتمل میدانند که در آینده با افراد یکی از گروهها ارتباط داشته باشند (همصحبت شدن/دوستی/…) آسکشوالها و بایسکشوالها با هم در انتهای لیست قرار گرفتند! افراد شرکتکننده، همچنین تمایل کمتری به استخدام یا اجاره منزل به هر سه گروه ace، بای و هومو داشتند!
نکتهی قابل توجه این است که افرادی که نسبت به افراد ایس (ace) دید منفی داشتند، نسبت به افراد هومو و بای هم سرد بودند (در آزمایش دماسنج).
لازم به ذکر است که روانشناسها، افراد قائل به تبعیض نسبت به اقلیتها (نژادپرستی، جنسیتزدگی، کوئیرفوبیا و…) را در دستهی «با سوگیری سلطهی اجتماعی» (social dominance orientation) قرار میدهند. در این گروه معمولاً اگر یک تبعیض بروز داده شود، احتمال آنکه به تبعیض دیگری هم قائل باشند زیاد است. در کنار این دسته، راستگرایان اقتدارگرا هم هستند که نسبت به افراد خارج از گروه اجتماعی خود (خارج از همفکران و بالادستیها) قائل به تبعیض هستند. آنها با هر نوع «دیگری» که افکارشان را به چالش بکشند مخالف هستند.
این گروهها (راستگرایان اقتدارگرا و افراد مایل به سوگیری به سلطه اجتماعی داشتن) همانهایی بودند که به سه گروه غیرهتروسکشوال کمترین امتیازها را داده بودند و در نتیجه بیشترین تبعیض را روا داشته بودند. بنیادگرایان مذهبی نیز چنین تبعیضی نسبت به افراد ایس در کنار افراد هومو و بای نشان داده بودند.
اما نکتهی جالب توجه این بود که بنیادگرایان الزاماً در دو گروه قبلی جا نمیگیرند و به نظر نمیآید دلیلی برای تبعیض علیه افراد ایس داشته باشند.
آیا این دیدگاه که افراد ایس معمولاً شریک یا همسر ندارند¹ در بروز این تبعیض نقش دارد؟ بله! به این شکل از دیدگاه تبعیضآمیز نسبت به افراد مجرد singlism گفته میشود.
افراد singlist، افراد ایس را بیشتر قضاوت میکردند، اما همچنان افراد دو گروه راستگرا و متمایل به سلطهی اجتماعی بیشترین تبعیض را نسبت به افراد ایس نشون میدادند.
پس پژوهشگرها سراغ یک فرض دیگر رفتند: برای آنکه ببینند آیا عدم آشنایی موجب تبعیض علیه افراد ایس میشود، گروه دیگری را هم اضافه کردند: ساپیوسکشوالها (گرایش به ذهن/هوش افراد به عنوان اصلیترین عامل جذابیت). این گرایش برای افراد شرکتکننده ناآشناتر از هر سه گروه دیگر بود، اما همچنان افراد ساپیوسکشوال امتیاز بالاتری نسبت به افراد یس کسب کردند.
در نهایت هم این پژوهش نتوانست منشا اصلی این تبعیض را بیابد. اما نویسندهی مقاله به چند تا نکتهی مهم اشاره میکند:
- این دو پژوهش روی دیدگاه افراد هتروسکشوال نسبت به سایرین صورت گرفته است. مهم است که تحقیق مشابهی روی دید سایر افراد جامعهی +LGBTQ نسبت به افراد ایس و برعکس انجام گیرد. حتی ممکن است که بعضی از افراد ایس نسبت به سایر افراد ایس و افراد ارومانتیک تبعیض قائل باشند. (همانطور که نویسندهی مقاله اشاره میکند که بعضی از افراد مجرد، دید بهتری به افرادی که مجرد نیستند دارن تا همنوعهای خود).
- صرف اطلاعرسانی و افزایش آگاهی کلی حول موجودیت افراد ایس و گرایش آنها ممکن است کافی نباشد، زیرا همانطور که مشاهده شد که در قیاس با گروه ناشناختهتری افراد ایس امتیاز پایینتری کسب کردند.
برای کسب اطلاعات بیشتر حول آسکشوالیتی میتوانید به لینکهای پایین مراجعه کنید:
- AVEN: https://asexuality.org
- Asexuality Archive: http://asexualityarchive.com
- این دیدگاه که افراد آسکشوال یا آرومانتیک کمتر در رابطه هستند دقیق نیست. تعداد زیادی از افرادی که زیرمجموعه آسکشوالیتی یا آرومانتیک قرار میگیرند همسر یا همسر کوئیر-پلاتونیک دارند.