نویسنده: گزارشگر رنگالری – دال. دال.
تاریخ زیست جامعهی +LGBTQ همواره گره خورده به مبارزه بوده است و در بزنگاههای متعدد تاریخ، اعضای این جامعه به سبب هویتهای متقاطع و تبعیضهای مضاعف با اقشار تحت تبعیض دیگر بر سر مبانی مشترک حقوق بشر و کرامت انسانی مبارزه کردهاند؛ اولین رژهی افتخار در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی توأمان علیه قوانین کوئیرفوب و نژادپرستانهی حاکمیت آپارتاید بود.
جامعهی +LGBTQ ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. اعضای این جامعه که بیش از چهل سال با تمام وجود تبعیض و خشونت نظاممند را تجربه کردهاند، به خوبی الزام مبارزه در برابر استبداد را درک میکنند، از این رو همواره در برابر ستم و تبعیضهای این رژیم همراه با سایر مردم حضور مستمر داشتهاند، با وجود آنکه در موارد عدیدهای توسط سایرین نیز مورد تبعیض و خشونت قرار گرفتهاند.
در این سری از خیزش سراسری نيز حضور چشمگیر اعضای این جامعه تاکنون غیرقابل کتمان بوده است. به ویژه در تجمعها، حلقههای انسانی و تحصنهای خارج از کشور، در حمایت از مردم داخل ایران و مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی.
یکی از حضورهای چشمگیر و موثر اعضای این جامعه، حضور و برنامهی هنری نیما نیا، شاعر، نقاش و کنشگر جامعهی +LGBTQ در تحسن دوازده روزهی ایرانیان در مقابل کنگره بود.
نیما نیا، که به عنوان یک فرد نانباینری، تجربهی زیستهی تحت ستم داشت، با حضور در این تحصن، توجه عدهی قابل توجهی از مردم را به وضعیت حقوق بشر در ایران جلب کرد. وی که به عنوان نقاش و شاعر تاثیر مهمی در هنر کوئیر ایران داشته است، در این تحصن نیز اجرایی هنرمندانه داشت.
وی در این اجرا یازده بار مراسم پوشاندن کفن انجام داد که هر مراسم در یک روز از تحصن انجام میشد. سپس سر و ته کفن را با تکههای موی بلند میبست و پس از آن بر روی کفنها نقاشی میکرد.
خود نیما در رابطه با ایدهی این اجرا میگوید: «تجربه من به عنوان یک کوئیر تبعیدی، توأم با تجربهی مکرر از دست دادنها است؛ از دست دادن و سوگ! خود این تجربه میتواند برای ما شکلی از مقاومت باشد؛ سوگ وقتی جنبههای جمعی و معترضانه به خود میگیرد، تبدیل به یک مبارزه میشود. من در این مجموعه یکی از هولناکترین بخشهای مراسم تدفین را در یک فضای عمومی، مقابل همگان اجرا کردم. در فضایی شهری که سیاسیترین منطقهی آمریکا است و تصمیمات بزرگی در آنجا گرفته میشود. در یک طرف من ساختمان کنگرهی آمریکا به عنوان یک نهاد قانونگذار قرار دارد و در سوی دیگرم، بنای یاد بود که در این شهر سمبلی از آزادی است.
من در این فضا، میان بسیاری از شهروندان غیر ایرانی که به محل کارشان رفت و آمد میکردند و فارغ بودند از اندوهی که در قلب ما جاری است، هر روز یک نفر را کفن میکردم. این مراسم در این فضای شهری، مصداق سالهای زیست ما در تبعید است که هر روز درون خود سوگوار عزیزان، دوستان، افراد خانواده و حالا ایرانیان بیشماری هستیم که برای حقوق ابتداییشان کشته میشوند، در حالی که جامعهی غیر ایرانی هیچ تصوری از رنجی که میبریم ندارد. من تلاش داشتم این تجربه از سوگ را که به هویت تبعیدی، کوئیر و پناهندهی من گره خورده است را در فضای شهری بازسازی کنم.»
تحصن در مقابل کنگره و در فضای باز دشواریهایی نیز دارد. خود نیما در رابطه با این دشواریها و به علاوه، دشواریهای حضور به عنوان یک فرد نانباینری اشاره میکند که به رسمیت شناخته شدن هویت جنسیتی به مراتب دشوارتر از گرایش جنسی است. وی در همین رابطه بیان میکند که بار دیگر از نزدیک متوجه شده که چگونه باید جنسیتی که جامعه به وی تحمیل کرده است را در برابر جنسیت خودش و آنچه حقیقت وی به عنوان یک انسان است را برای عموم توضیح دهد.
وی بیان میکند که میسجندر شدن و مورد خطاب قرار گرفتن با ضمایر و صفتهایی که بار جنسیتی مرد را برای وی به همراه داشته تقریبا یکی از چالشهای هر روزهاش بوده و باید به عنوان یک کوئیر نانباینری که حالا پایش را از جعبهای که همیشه برایش ساختهاند فراتر گذاشته بود و به عنوان یک هنرمند و فعال اجتماعی، در میان جمعیت اکثرا سیس هترو قرار داشت تلاش بیشتری برای به رسمیت شناخته شدن میکرد؛ باید صدایش را بالاتر میبرد، محکم بر روی جایگاهش نشسته و در حین گفتن از حقوق فردی و اجتماعی خودش، از سلامت روانش هم مراقبت میکرد.
نیما در رابطه با اهداف و دستاوردهایش از حضور در این تحصن میگوید:«خوشبختانه من یک کوئیر نانباینری هستم و مشاهدهپذیرتر کردن خودم به عنوان یک فرد از جامعهی +LGBTQ در میدانهای سیاسی، که هرگز ما را به عنوان فرد به رسمیت نمیشناسند، یکی از نقطههای مثبت این برنامه بود و فرصتی که به من داد تا در خصوص شرایط ویژهی تحت تبعیض افراد +LGBTQ در ایران و در ترکیه به عنوان پناهجو با حاضرین در تحصن و افراد غیر ایرانی با صدای بلندتر و در پلتفورمهای گستردهتری صحبت کنم، تصویر افراد جامعهی ترنس که قربانی ترنسفوبیا بودهاند را در دست بگیرم و با روایتی از آنها از اهمیت شعار ترنس، زندگی، آزادی بگوییم.
من دانش آموختهی هنر در رشتهی نقاشی هستم، بیش از یک دهه است که در حوزه ادبیات و شعر فعالیت میکنم و تا کنون دو مجموعه دفتر شعر از من منتشر شده است اما همیشه هویت کوئیر و فعالیتهای من در حوزه +LGBTQ باعث شده است که عموما از من انتطار برود که تنها در یک چارچوب خاص صحبت کنم، و هویتهای دیگر من همچون شاعر و نقاش زیر سایه برود، این فضا به من کمک کرد که در سطحهای دیگری از خودم هم باشم.》